انیمه Sengoku Youko قسمت 3
انیمه سنگوکو یوکو قسمت 3: جهان به دو دسته‌ی انسان‌ها و هیولاهایی به نام کاتاوارا تقسیم شده. تاما با وجود اینکه یک کاتاواراست، انسان‌ها رو دوست داره و سوگند می‌خوره از اونها در برابر شر، حتی اگر به معنی مبارزه با هم‌نوع خودش باشد محافظت کند. با این حال، برادرش جینکا، که اغلب تنهاست، از انسان‌ها متنفره. این خواهر و برادر همراه یک شمشیرزن ترسو به نام شینوسکه، که می‌خواهد قوی‌تر شود همراه می‌شوند. وقتی گروه متوجه توطئه‌ای از آزمایش بر روی انسان‌ها و تبدیل کردن اونها به هیولا می‌شن، سوگند می‌خوردند که هرکسی پشت این توطئه است را شکست دهند... حتی اگر به معنای مبارزه با یک ارتش کامل باشد. کسانی که ملاقات می‌کنن، مکان‌هایی که می‌بینند، و موجوداتی که با آن‌ها مبارزه می‌کنند همگی سرآغاز یک افسانه خواهند بود!
نقد و بررسی قسمت سوم انیمه سنگوکو یوکو
باورم نمی‌شه که بالاخره یه اقتباس خوب از یه سریال میزوکامی ساتوشی داریم. قبلاً امیدم رو از دست داده بودم، مخصوصاً بعد از شکست اقتباس بیکیوت هامر. ولی حالا که دو قسمت از این اقتباس پخش شده، همه چیز عالیه.
این اقتباس خیلی تجملاتی نیست، ولی خوبه. ظاهرش قدیمیه (انفجارهای Gainax)، ولی خیلی روانه. بازیگرا هم خوبن، مخصوصاً ایوان کال.
وقتی منبع اصلی اینقدر خوب باشه، این همه چیزیه که برای موفقیت لازمه.
این متن رو بصورت غیر رسمی بازنویسی کن:این هفته OP و ED (زیبا) را نیز برای ما به ارمغان می‌آورد که عامل احساسی را حتی بیشتر تقویت می‌کند. چند نگاه اجمالی از آنچه Sengoku Youko تبدیل خواهد شد وجود دارد، اما عمدتاً با پیش درآمد، که اساساً همان کورس اول است، می‌ماند. در برخی از مراحل، سرعت اقتباس باید افزایش یابد، زیرا سریال دارای 37 قسمت برای اقتباس از 99 فصل است و اساساً تا کنون چهار فصل را پوشش داده است. اما من فکر می‌کنم آیزاوا و هانادا (کارگردان و نویسنده) نمی‌خواهند با عجله در صحنه ساخت‌وساز جهان قدم بردارند. حتی با وجود اینکه فکر می‌کنم مطالب بعدی در این مجموعه بهترین مطالبی است که ارائه می‌کند، می‌توانم تفکر آنجا را درک کنم.
اپیزود شروع این فصل روی هیولایی تمرکز داره که Dangaisyuu توی پایان فصل اول باهاش جنگید. دو تا راهب که برای مقابله با این هیولا فرستاده شدن با موجودی به اسم شاکوگان سر و کار دارن که خیلی قدرتمنده. خوشبختانه، جینکا یهویی میاد و راهب‌ها رو نجات میده. حتی اونها رو موقع فرار به یه جای امن می‌بره. شاید عجیب به نظر بیاد که جینکا انسان‌های کاتاوارا رو از یه کاتاوارا (ظاهراً) نجات بده، اما همه چیز در مورد خواهر و برادرهای اصلاح‌کننده جهان هرگز ساده نیست.
اینگا و اوهو خیلی باهوشن که می‌دونن تاما وقتی میگه جینکا جانشون رو نجات داده درست میگه. و موافقت می‌کنن که هر چی در مورد شاکوگان می‌دونن رو بگن، که داستان جالبی هست.
شاکوگان اصلاً کاتاوارا نیست، بلکه یه انسانه که توی معبد سر Dangaisyuu آزمایش شده. این آزمایش‌ها برای ساخت سربازان فوق‌العاده با ترکیب انسان‌ها و کاتاوارا طراحی شده بود. شاکوگان توی طول آزمایش‌ها از کوره در رفت و فرار کرد، و به شکل کاتاوارا به دهکده‌اش برگشت و از روستایی‌ها انتقام گرفت. روستایی‌ها به لطف قدرت‌های معنوی شاکوگان باهاش مثل یه فرد طرد شده رفتار می‌کردن. این باعث شد که شاکوگان تبدیل به هدفی برای Dangaisyuu Yazen بشه.
به نظر می‌رسه هیچ‌کس بیشتر از شینسوکه از این موضوع ناراحت نیست. اون از چهره‌های اقتدار بدش میاد و یه تراشه روی شانه‌هاش داره. اینگا به این نکته اشاره می‌کنه که شینسوکه که یه کشاورزه و از سامورایی‌ها متنفره، چرا دو شمشیر می‌کشه.
جینکا و تاما هم خیلی عصبانی هستن. جینکا به راسوها میگه که می‌خواد بره معبد سرشون و حسابشون رو تسویه کنه. خبر اینکه 300 راهب جنگجو اونجا هستن، جینکا رو چندان نگران نمی‌کنه. اینگا و اوهو هم تلاشی نمی‌کنن که جینکا رو از این کار منصرف کنن. چون دعوا کار همیشگیشونه، پس چرا باید نگران باشن؟
وقتی شاکوگان (کوروساوا تومویو) به شکل انسانی از خواب بیدار می شه، هیچی از بعد از رفتن به معبد یادش نمیاد. تاما هم چیزی از اتفاقاتی که تو دهکده‌شون افتاده نمیگه، ولی معلومه که شاکوگان قبل از اینکه یازن اونو از باباش بخره هم خیلی اذیت شده.
جینکا که می دونه این کار خیلی سخته، به تاما میگه که این بار باید «کمی بیشتر از حد معمول» کار کنه. تاما هم که از این کار بدش میاد، این موضوع رو از همه مخفی نگه میداره.
راهبان آماده و منتظر هستند و اولین نبرد بزرگ این مجموعه خیلی سریع شروع میشه.
میزوکامی یه نویسنده‌ی انسان‌گراییه. مثل یوکیمورا، اوراساوا، و تزوکا، او یه جهان‌بینی داره که تو همه‌ی نوشته‌هاش دیده میشه. او یه نویسنده‌ی پیچیده‌ایه که همه‌ی کارت‌هاش رو تو بازی اول نشون نمیده. این موضوع تو Sengoku Youko بیشتر از هر سریال دیگه‌ی او دیده میشه. هر اتفاقی که تو این سریال میفته مهمه و سفر مهم‌تر از مقصده. این سریال تو 37 قسمت هم به مقصدش نمی‌رسه، اما هیچ قدمی تو این مسیر بی‌ارزش نیست.
جهت مشاهده این بخش لطفا وارد اکانت خود شوید.